You are on page 1of 14

‫خراسان بزرگ‪ :‬سال هشتم‪ ،‬شماره (‪ ،)27‬تابستان ‪6931‬‬

‫‪Quarterly bulletin of Greater Khorasan: Vol.8, No.27, Summer 2017‬‬

‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی و دشت گرگان‬

‫قدیم‪6‬‬ ‫فرشید ایروانی‬


‫طالیی‪2‬‬ ‫حسن‬
‫زاوه‪9‬‬ ‫حامدطهماسبی‬

‫تاریخ دریافت‪2931/21/21 :‬‬


‫تاریخ پذیرش‪2932/12/12 :‬‬
‫شماره صفحات‪2-21 :‬‬
‫چکیده‬
‫یکی از مسائل مهم در زمینۀ شناخت فرهنگ بلخی‪-‬مروی‪ ،‬شناسایی حوزه جغرافیاییِ گسترش یا ترسیم‬
‫مرزهای این فرهنگ است‪ .‬در این زمینۀ‪ ،‬بررسی میزان نفوذ این فرهنگ در مناطق غربی (خراسان و‬
‫دشتهای گرگان)‪ ،‬از اهمیت شایانی برخوردار است‪ .‬کاوشها و بررسیهای باستانشناسی در طی دهه‬
‫اخیر‪ ،‬به شناسایی استقرارگاهها و گورستانهای مرتبط با فرهنگ بلخی‪-‬مروی در استان خراسان شمالی‬
‫منجر گردید‪ .‬از همین رو‪ ،‬امروزه دشتهای گرگان (استان امروزی گلستان)‪ ،‬به عنوان همسایه غربیِ‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی شناخته میگردد‪ .‬مسألۀ مهم در این زمینه رسیدن به پاسخی مناسب برای این‬
‫سوال است که آیا فرهنگ بلخی مروی در دشت گرگان نفوذ و گسترش داشته است؟ کیفیت ارتباطات‬
‫میان این فرهنگ و دشت گرگان به چه نحوی بوده است؟‬
‫به منظور درک روابط میان این دو منطقه و بررسی احتمال وجود استقرارهای این فرهنگ و گسترش‬
‫آن در استان گلستان‪ ،‬این نوشتار به بررسی ارتباطات تجاری‪ ،‬فرهنگی و تأثیر و تأثرات میان دشت‬
‫گرگان و فرهنگ بلخی‪-‬مروی اختصاص یافته است‪ .‬عالوه بر این مهم‪ ،‬بررسی ارتباطات تجاری و‬
‫فرهنگی میان فرهنگ بلخی‪-‬مروی و دشت گرگان به تبیین و ترسیم مرزهای غربی فرهنگ بلخی‪-‬‬
‫مروی و کیفیت ارتباطات میان این دو فرهنگ کمک شایانی مینماید‪ .‬روش تحقیق از نظر متُد‪ ،‬تاریخی‬
‫و توصیفی‪-‬تحلیلی است‪.‬‬
‫واژهای کلیدی‪ :‬فرهنگ بلخی‪-‬مروی‪ ،‬دشت گرگان‪ ،‬روابط تجاری‪ ،‬تأثیر و تأثرات فرهنگی‬

‫‪iravanline@yahoo.com‬‬ ‫‪ .1‬استادیار باستانشناسی‪ ،‬دانشگاه هنر‪ ،‬دانشکده حفاظت و مرمت‪ ،‬اصفهان‪ ،‬ایران‬
‫‪htalaee@ut.ac.ir‬‬ ‫‪ .2‬استاد تمام باستان شناسی‪ ،‬دانشگاه تهران‪ ،‬ایران‬
‫‪.3‬دانشجوی دکتری باستان شناسی‪ ،‬دانشگاه هنر‪ ،‬دانشکده حفاظت و مرمت‪ ،‬اصفهان (نویسنده مسئول) ‪Hamed.tahmasebizave@yahoo.com‬‬
‫‪ |2‬فصلنامه علمی‪-‬پژوهشی پژوهشنامه خراسان بزرگ‬

‫از فلز مفرغ و فلزات گرانبها همچون طال و نقره‪ ،‬وجود انواع‬ ‫مقدمه‬
‫کاالهای شأنزا و روزمره است که از سنگهای بومی و وارداتی‬ ‫با توجه به کاوشهای جدید باستانشناسی در استان خراسان‬
‫شامل الجورد‪ ،‬کلریت‪ ،‬عقیق‪ ،‬فیروزه و مرمر ساخته شدهاند‪.‬‬ ‫شمالی که به معرفی استقرارگاههای فرهنگ بلخی‪-‬مروی در‬
‫عالوه بر آن‪ ،‬مجموعهای از اشیاء منحصر به فرد و احتماالً آیینی‬ ‫دشتهای بجنورد (تپه عشق و تپه یاور)‪Vahdati, ( ،‬‬
‫از جمله ستونهای مینیاتوری مرمری‪ ،‬پیکرکهای ترکیبی‬ ‫‪ ،)2014:19-27‬جاجرم (تپه چلو و تپه رفته)‪Vahdati, ( ،‬‬
‫باختری‪ ،‬عصاهای قدرت‪ ،‬تبرهای تشریفاتی و مهمتر از همه‬ ‫‪ )2011:184 /Biscione & Vahdati, 2011:238‬و‬
‫مراسم و شیوههای تدفین (تدفین حیوانی‪ ،‬تنوع وکثرت گورنهاده‪،‬‬ ‫اسفراین (جیران تپه)‪( ،‬وحدتی الف‪ ،)2939 ،111-153 ،‬منجر‬
‫گذاشتن غذا همراه مردگان و گورهای یادمانی)‪ ،‬در شکلگیری‬ ‫گردید‪ ،‬دشتهای گرگان (استان امروزی گلستان) همسایه غربیِ‬
‫این مجموعۀ ارزشمند نقش داشتهاند (طهماسبی زاوه و ایروانی‬ ‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی به شمار میآید‪ .‬در همین راستا به منظور‬
‫قدیم‪.)39:2931 ،‬‬ ‫درک روابط میان این دو منطقه و بررسی احتمال وجود‬
‫اصطالح مجموعه باستانشناسی بلخی‪-‬مروی‪ ،‬توسط‬ ‫استقرارهای این فرهنگ و گسترش آن در استان گلستان‪ ،‬این‬
‫ساریانیدی در طول کاوشهای افغانستان در اواخر دهۀ ‪2321‬م‬ ‫بخش به بررسی ارتباطات تجاری‪ ،‬فرهنگی و تأثیر و تأثرات میان‬
‫انتخاب و مورد استفاده قرار گرفت و باستانشناسان بسیاری از‬ ‫دشت گرگان و فرهنگ بلخی‪-‬مروی اختصاص دارد‪.‬‬
‫جمله هیبرت نیز از آن استفاده نمودند ( & ‪Hiebert‬‬ ‫در استان گلستان‪25 ،‬محوطه مرتبط با دوره مفرغ جدید‬
‫‪.)Hiebert, 1994:1 /Lemberg-Karlovsky,1992:2‬‬ ‫شناسایی شده است (عباسی‪ )111:2931 ،‬که از این میان‬
‫استفاده از این نام از طرف ساریانیدی عالوه بر پیشگام بودن‬ ‫محوطههای کاوش شده شاهتپه‪ ،‬تُرنگتپه‪ ،‬یاریمتپه‪ ،2‬نرگستپه‬
‫کاوشهای باستانشناسی در این منطقه و شباهت میان آثار و‬ ‫و تپه بازگیر در دشت گرگان دارای همپوشانی زمانی با فرهنگ‬
‫یافتههای این دو منطقه‪ ،‬بدین سبب بود که وی‪ ،‬گستره این‬ ‫بلخی‪-‬مروی (‪1911/1111‬تا‪2111/2911‬ق‪.‬م) است‪ .‬به این‬
‫فرهنگ را در محدوده دو منطقه بلخ و مرو میدانست‬ ‫لیست‪ ،‬میتوان گنجینه استرآباد و گنجینه زیارت را نیز افزود‪ .‬بعد‬
‫(‪ .)Sarianidi, 2002:86-87‬سالواتوری این نام رو به علت‬ ‫از معرفی مختصر این موارد‪ ،‬در هر قسمت سعی میگردد به‬
‫جامع نبودن و در برنگرفتن مناطقی همچون خراسان و کوپتداغ‬ ‫بررسی ارتباطات احتمالی این استقرارها با فرهنگ بلخی‪-‬مروی‬
‫مناسب نمیداند (‪.)Salvatori, 2016:452‬‬ ‫پرداخته شود‪.‬‬
‫عالوه بر آن‪ ،‬فرانکفورت و کارلوسکی این نام را به علت‬ ‫مسألۀ مهم در این زمینه رسیدن به پاسخی مناسب برای این‬
‫دشوار بودن و همچنین به علت یونانی بودن نامهای بلخ و‬ ‫سوال است که آیا فرهنگ بلخی مروی در دشت گرگان نفوذ و‬
‫مرغیانه مورد انتقاد قرار داده و از آن رو که گسترش این فرهنگ‬ ‫گسترش داشته است؟ و کیفیت ارتباطات میان این فرهنگ و‬
‫را در راستای رودخانه جیحون (آمودریا) میپنداشتند‪ ،‬نام تمدن‬ ‫دشت گرگان به چه نحوی بوده است؟ رسیدن به پاسخی مناسب‬
‫جیحون‪ 9‬را پیشنهاد دادند ( ‪Lemberg-Karlovsky,‬‬ ‫برای این سواالت‪ ،‬هدف اصلی این نوشتار است‪.‬‬
‫‪ .)2013:21/ Francfort, 2005:102‬سالواتوری نام تمدن‬ ‫‪2‬‬
‫پیشینه مطالعاتی فرهنگ بلخی‪-‬مروی ( ‪)BMAC‬‬
‫جیحون را به علت اینکه از لحاظ جغرافیایی محدود به حوضه‬ ‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی‪ ،‬به مجموعهای از محوطههای‬
‫آبریز رودخانه آمودریا است‪ ،‬مورد انتقاد قرار میدهد‬ ‫استقراری (متعلق به ‪1911/1111‬تا‪2111/2911‬ق‪.‬م‪ ).‬اطالق‬
‫(‪ .)Salvatori, 2016:452‬در همین راستا باید بیان نمود که‬ ‫میشود که در پهنۀ جغرافیایی جنوب ترکمنستان‪ ،‬شمالشرق‬
‫گستره پراکندگی استقرارگاههای فرهنگ بلخی‪-‬مروی در سمت‬ ‫ایران‪ ،‬شمال افغانستان و جنوب ازبکستان و جنوبغرب‬
‫غربی رودخانه آمودریا بیشتر است و استقرارهای این فرهنگ در‬ ‫تاجیکستان شکل گرفته و گسترش یافته است‪ .‬از ویژگیهای‬
‫سمت شرقی این رودخانه‪ ،‬به غیر از بخش ابتدایی رودخانه‬ ‫بارز این فرهنگ‪ ،‬وجود گونههای شاخص سفالی‪ ،‬استفادۀ فراوان‬

‫مشاهده است‪ .‬دورۀ ‪ III‬یاریمتپه همزمان با عصرمفرغ (‪-1111‬‬ ‫‪ .2‬یاریم تپه در دشت گرگان و در ‪ 3‬کیلومتری جنوب شهر گنبد قابوس‬
‫‪1111‬ق‪.‬م) است‪ .‬متأسفانه اطالعات بیشتری از این محوطه تاکنون‬ ‫قرار دارد‪ .‬این تپه با بیست متر ارتفاع در کنار رودخانه قرهسو واقع شده‬
‫منتشر نشده است (ملک شهمیرزادی‪.)2932 :922-921 ،‬‬ ‫است‪ .‬حفاری در این محوطه در سال ‪2311‬م توسط دیوید استروناخ‬
‫‪1. Bactria Margiana Archaeological Complex‬‬ ‫آغاز شد و در نتیجه ‪ 99‬الیه استقراری در آن مشخص گردید‪ .‬شواهد‬
‫‪9. Oxus Civilization‬‬ ‫استقرار در این تپه بطور منقطع از دورۀ نوسنگی تا دورۀ اشکانی‪ ،‬قابل‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی و دشت گرگان‪9 |....‬‬

‫نکردهاند‪ .‬به عبارتی رودخانه آمودریا‪ ،‬مرز طبیعی میان خراسان و‬ ‫(منطقه وخش)‪ ،‬تاکنون شناسایی نشده است‪ .‬به همین علت بنظر‬
‫سرزمین ماوراءالنهر بوده است‪ .‬استفاده از نام فرهنگ خراسان‬ ‫میرسد که استفاده از نام تمدن جیحون‪ ،‬برای نامیدن این‬
‫بزرگ‪ ،‬مانع از آن میشود که فرهنگ وخش که یکی از‬ ‫فرهنگ مناسب نیست‪ .‬عالوه بر این در نقد این نام؛ ساریانیدی‬
‫زیرمجموعههای فرهنگ بلخی‪-‬مروی در جنوب تاجیکستان‬ ‫استفاده از نام تمدن را برای این مجموعه که فاقد خط و زبان‬
‫است را در زیر لوای این فرهنگ برشمرد‪ .‬زیرا که وخش و خُتل‬ ‫نوشتاری است‪ ،‬صحیح نمیداند‪ .‬وی همچنین نام جیحون را به‬
‫در زمره محدودۀ جغرافیایی ماوراءالنهر بوده است‪ .2‬دالیل و‬ ‫این علت که نام جدیدی است که از آن برای نامیدن رودخانه‬
‫مواردی از این قبیل‪ ،‬مانع از پذیرش نام فرهنگ خراسان بزرگ‬ ‫آمودریا استفاده شده‪ ،‬فاقد اعتبار تاریخی میداند‪ .‬از این رو‬
‫میشود‪.‬‬ ‫ساریانیدی استفاده از نام تمدن جیحون را برای نامیدن این‬
‫بنابراین در این نوشتار به پاس پیشگام بودن کاوشهای‬ ‫مجموعۀ باستانشناسی رد میکند (‪.)Sarianidi, 2002:87‬‬
‫باستانشناسی ساریانیدی در دو منطقه بلخ و مرو‪ ،‬در این پژوهش‬ ‫دادهها و مدارک جدید باستانشناسی از استقرارهای شمال‪-‬‬
‫از همان نام رایج فرهنگ بلخی‪-‬مروی استفاده میشود‪ .‬این نام‬ ‫شرق ایران که از طریق کاوشها و بررسیهای باستانشناسی در‬
‫برخالف آنچه که منتقدانش میپندارند تنها واحههای بلخ و مرو‬ ‫محوطه چلو جاجرم (‪)Biscione & Vahdati, 2011:238‬‬
‫را شامل نمیگردد‪ ،‬بلکه گسترۀ فرهنگی و جغرافیایی جنوب‬ ‫و تپه عشق بجنورد (‪ )Vahdati, 2014:19-27‬در استان‬
‫ترکمنستان‪ ،‬شمال افغانستان‪ ،‬جنوب تاجیکستان‪ ،‬جنوب‬ ‫خراسان شمالی‪ ،‬شهرک فیروزه نیشابور (باصفا و رحمتی‪-129 ،‬‬
‫ازبکستان‪ ،‬شمالشرق و شرق ایران را شامل میگردد‪.‬‬ ‫‪ ،)2932: 119‬تپه دامغانی (وحدتی و فرانکفورت‪91-22 ،‬‬
‫گاهنگاری فرهنگ بلخی‪-‬مروی‬ ‫‪ ،)2993:‬تپه فریزی (صبوری و دیگران‪ ،)222-32 :2939 ،‬تپه‬
‫به منظور ارزیابی بهتر از کیفیت ارتباطات میان فرهنگ‬ ‫نادری مشهد (‪ ،)Habibi & etal, 2015:826-844‬یاریم تپه‬
‫بلخی‪-‬مروی و منطقه گرگان‪ ،‬الزم است تا گاهنگاری این‬ ‫درگز (شیخ‪ )2939 ،‬در خراسان رضوی و محوطه رَزه درمیان‬
‫فرهنگ تبیین گردد‪ .‬گاهنگاری این فرهنگ را میتوان به دو دوره‬ ‫(سروش و یوسفی‪ ،)122-129 :2939 ،‬گوند باغستان فردوس و‬
‫زمانی‪ ،‬دوران اوج و شکوفایی (‪2251-1911/1111‬ق‪.‬م) و دوران‬ ‫گورستان بکندای طبس (فرجامی‪ )12:2931 ،‬در خراسان جنوبی‬
‫فروپاشی و انحطاط تدریجی (‪ 2251‬تا ‪2911‬ق‪.‬م) تقسیم‬ ‫بدست آمده‪ ،‬نشان از حوزههای جدید گسترش و نفوذ فرهنگ‬
‫نمود(‪.)Luneau, 2015:303‬‬ ‫بلخی‪-‬مروی در شمالشرق و شرق ایران دارد‪ .‬از این رو بیشونه‬
‫هیبرت برای گاهنگاری این فرهنگ در واحه مرو‪ ،‬گاهنگاری سه‬ ‫و وحدتی برای نامیدن این فرهنگ‪ ،‬نام فرهنگ خراسان بزرگ‬
‫دورهای را قائل است‪:‬‬ ‫را پیشنهاد نمودند‪ .‬نگاهی اجمالی به نقشه پراکنش استقرارهای‬
‫‪ ‬دوره اول‪ :‬از اواخر نمازگاه‪ V‬برابر است با ‪1111‬تا‪2311‬ق‪.‬م‬ ‫این فرهنگ در شمال افغانستان‪ ،‬جنوب ترکمنستان‪ ،‬شرق‬
‫‪ ‬دوره دوم‪ :‬با دادههایی از گنور و تغلق‪ 12‬برابر با‬ ‫ازبکستان و شمالشرق ایران نشان میدهد که این فرهنگ در‬
‫‪1111‬تا‪2251‬ق‪.‬م‬ ‫راستای رودخانه آمودریا و یا در دو واحه بلخ و مرو شکل نگرفته‬
‫‪ ‬دوره سوم‪ :‬با دادههایی از سطح گنور که برابر با‬ ‫و حوزۀ اصلی گسترش و پراکندگی آن شامل محدودهای است‬
‫‪2911‬تا‪2511‬ق‪.‬م است (‪.)Hiebert, 1994:80‬‬ ‫که در دوران اسالمی با عنوان خراسان بزرگ شناخته میشود‪.‬‬
‫دراین نوشتار با پذیرش گاهنگاری سه دورهای پیشنهادی‬ ‫باید بیان داشت‪ ،‬هرچند احساسات ملیگرایی باعث پذیرش‬
‫هیبرت برای فرهنگ بلخی‪-‬مروی و با کمی تغییرات جزئی‪ ،‬یک‬ ‫و استقبال از نام خراسان بزرگ برای نامیدن این فرهنگ می‪-‬‬
‫گاهنگاری سه دورهای پیشنهاد میگردد‪ .‬تقسیم گاهنگاری‬ ‫گردد؛ اما حوزۀ گسترش این فرهنگ در شرق رودخانه آمودریا‪،‬‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی به سه دوره و تفکیک آن از یکدیگر با‬ ‫مانع از پذیرش این نام میگردد‪ .‬در متون و منابع اسالمی‪ ،‬به‬
‫توجه به معیارهای زیر صورت پذیرفته است‪:‬‬ ‫خوبی حدود و مرزهای خراسان بزرگ شناخته شده و هیچگاه‬
‫‪ ‬دوره ‪ :I‬مرحله شکلگیری فرهنگ بلخی‪-‬مروی در هستههای‬ ‫ساحل شرقی رودخانه آمودریا را در زمره خاک خراسان عنوان‬

‫بدخشان است» (اصطخری‪ .)2912 :122-129 ،‬در همین زمینه این‪-‬‬ ‫‪ .2‬اصطخری در این زمینه مینویسد‪« :‬شهرهای ختل را در ماوراالنهر‬
‫حوقل چنین بیان میدارد‪« :‬نخستین والیتها از ماوراءالنهر که بر کناره‬ ‫نهادیم‪ .‬وخش بزرگترین شهر ختل است و ختل میان رود وخشاب و‬
‫آمودریا است ختل و وخش هستند» (ابن حوقل‪.)111:2915 ،‬‬
‫‪ |4‬فصلنامه علمی‪-‬پژوهشی پژوهشنامه خراسان بزرگ‬

‫تولید و استفاده از برخی از ویژگیها و شاخصههای فرهنگ‬ ‫اصلی و اولیه‪.‬‬


‫بلخی‪-‬مروی از جمله ستونهای مینیاتوری و عصاهای قدرت‪.‬‬ ‫‪ ‬دوره ‪ :II‬مرحله گسترش فرهنگ بلخی‪-‬مروی به مناطق‬
‫‪ ‬فاز ‪ 2251/2911 :IIB‬تا ‪ 2151/2511‬ق‪.‬م‪ .‬گسترش‬ ‫همجوار‪.‬‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی به جنوبغرب تاجیکستان (بلخ شمالی)‪،‬‬ ‫‪ ‬دوره ‪ :III‬مرحله انحطاط و افول تدریجی‪ ،‬در نهایت پایان‬
‫شواهد مبتنی بر استفاده از آتش در مراسم تدفین و مرده سوزانی‪.‬‬ ‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی و شروع فرهنگ عصرآهنی یاز در منطقه‪.‬‬
‫پایان این دوره (‪2151/2511‬ق‪.‬م)‪ ،‬همزمان است با پایان‬ ‫دوره ‪ :I‬این دوره شامل دو فاز‪ Ia‬و ‪ Ib‬است و در مجموع‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی در بلخ شمالی (تاجیکستان و ازبکستان)‪.‬‬ ‫بازه زمانی ‪ 1911/1111‬تا ‪ 1111/1211‬ق‪.‬م را در برمیگیرد‪.‬‬
‫این احتمال وجود دارد که برخی از محققان و باستانشناسان‪،‬‬ ‫‪ ‬فاز ‪ 1911/1111 :Ia‬تا ‪ 1111‬ق‪.‬م‪ ،‬شکلگیری و‬
‫این ایراد را وارد نمایند که فرهنگ بلخی‪-‬مروی از حدود‬ ‫پیدایش فرهنگ بلخی‪-‬مروی در مرو‪ ،‬کوهپایههای کوپتداغ‪،‬‬
‫‪2251/2911‬ق‪.‬م وارد دوره انحطاط و افول تدریجی شده و قرار‬ ‫بلخ جنوبی و شمال خراسان‪.‬‬
‫دادن این بازه زمانی در ذیل دوره ‪( II‬مرحله گسترش فرهنگ‬ ‫پیشنهاد فاز‪ Ia‬برای زمان شکلگیری فرهنگ بلخی‪-‬مروی‬
‫بلخی‪-‬مروی به مناطق همجوار)‪ ،‬امری اشتباه است‪ .‬هرچند پیش‬ ‫در کوهپایههای شمالی کوپتداغ‪ ،‬با توجه به تاریخ ارائه شده‬
‫از این‪ ،‬بازه زمانی فوق به عنوان دوره انحطاط و افول فرهنگ‬ ‫برای الیههای فوقانی آلتینتپه الیههای ‪( ،9-2‬تاریخ ‪-1911‬‬
‫بلخی‪-‬مروی پیشنهاد شده است (‪ ،)Luneau, 2015:303‬اما‬ ‫‪ 2951‬ق‪.‬م) پیشنهاد گردیده است (‪ ،)Masson, 1988:96‬این‬
‫با توجه به آنچه پیشتر بیان گردید‪ ،‬در طی این دوره زمانی‪،‬‬ ‫مدعا را گونهشناسی و شباهتهای سفالی الیههای ‪ 9-2‬آلتینتپه‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی وارد جنوبغرب تاجیکستان شده است‪.‬‬ ‫با سفالهای گنور و کللی نیز تأیید مینماید‪ .‬در این زمینه هیبرت‬
‫همچنین در این دوره سنتهای جدید تدفینی بوجود آمده در‬ ‫بیان میدارد که سفالهای محوطههای کللی‪9‬و‪ 1‬شبیه به سفال‪-‬‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی به نوعی تالشی در جهت احیاء این‬ ‫های اواخر نمازگاه ‪ V‬است که از الیههای فوقانی آلتینتپه‬
‫فرهنگ بوده است‪ .‬از این رو بنظر صحیح میرسد که بازه زمانی‬ ‫بدست آمده است (‪.)Hiebert, 1994:17‬‬
‫‪ 2251/2911‬تا ‪ 2151/2511‬ق‪.‬م را به عنوان آخرین فاز و مرحله‬ ‫‪ ‬فاز ‪ 1111/1151 :Ib‬تا ‪ 1111/1211‬ق‪.‬م‪ ،‬پیدایش‬
‫گسترش فرهنگ بلخی‪-‬مروی بحساب آورد‪ .‬از این رو دوره‬ ‫شاخصهها و ویژگیهای فرهنگ بلخی‪-‬مروی از جمله ستون‪-‬‬
‫انحطاط و فروپاشی تدریجی فرهنگ بلخی‪-‬مروی به احتمال از‬ ‫های مینیاتوری‪ ،‬معماری یادمانی‪ ،‬تدفینهای یادمانی‪.‬‬
‫حدود ‪2511/2111‬ق‪.‬م شروع شده است‪ .‬با توجه به پایان‬ ‫دوره ‪ :II‬این دوره شامل دو فاز ‪ IIa‬و ‪ IIb‬است که در‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی در حدود ‪2511/2151‬ق‪.‬م در بلخ شمالی‪،‬‬ ‫مجموع بازه زمانی ‪ 1111/1211‬تا ‪ 2151/2511‬ق‪.‬م را در برمی‪-‬‬
‫به احتمال روند انحطاط و افول فرهنگ بلخی‪-‬مروی در این‬ ‫گیرد‪.‬‬
‫منطقه کمی پیشتر از این زمان شروع شده است‪.‬‬ ‫‪ ‬فاز ‪ 1111/1211 :IIa‬تا ‪ 2251/2911‬ق‪.‬م‪ ،‬گسترش‬
‫دوره ‪ :III‬این دوره‪ ،‬بازه زمانی ‪ 2151/2511‬تا‬ ‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی به بلخ شمالی (ازبکستان)‪ ،‬بلخ شرقی‪،‬‬
‫‪2911/2111‬ق‪.‬م را شامل میگردد‪ .‬دوره انحطاط و افول فرهنگ‬ ‫جنوب خراسان؛ آغاز تقابل و همسایگی با اقوام کوچروی اوراسیا‬
‫بلخی‪-‬مروی‪ .‬پایان فرهنگ بلخی‪-‬مروی و مستحیل شدن آن‬ ‫(آندرونوو)‪ ،‬ورود قلع و مفرغ قلعدار به فرهنگ بلخی‪-‬مروی‪.‬‬
‫در فرهنگ عصرآهنی یاز‬ ‫پایان این دوره (‪2251/2911‬ق‪.‬م)‪ ،‬مصادف است با آخرین زمان‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی و دشت گرگان‪5 |....‬‬

‫جدول ‪ .6‬گاهنگاری پیشنهادی فرهنگ بلخی‪-‬مروی‬


‫بلخ شمالی و شرقی‬ ‫بلخ جنوبی‬ ‫مرو‬ ‫بازه زمانی ق‪.‬م‬ ‫دوره‬

‫‪-----‬‬ ‫هیردای تپه(؟)‬ ‫الیه‪6‬تا‪ 4‬گنور شمالی‪ ،‬کللی‪6‬‬ ‫‪ 2922/2422‬تا‪2222‬‬ ‫‪Ia‬‬ ‫‪I‬‬
‫‪-----‬‬ ‫داشلی ‪9‬‬ ‫الیه‪6‬تا‪ 4‬گنور شمالی‪ ،‬گورستان‬ ‫‪ 2222‬تا ‪2222/2622‬‬ ‫‪Ib‬‬
‫سلطنتی‪ ،‬گورستان گنور‪ ،‬کللی‪9‬و‪4‬‬
‫ساپالی‪ ،‬جارکوتان‪،‬‬ ‫داشلی‪،64-3 ،1-6‬‬ ‫الیه‪ 1‬گنورشمالی‪ ،‬گورستان گنور‪،‬‬ ‫‪ 2222/2622‬تا‬ ‫‪IIa‬‬ ‫‪II‬‬
‫جارکوتان‪4‬‬ ‫کاخ و معبد‬ ‫معماری گنورجنوبی‪ ،‬تغلق‪6‬و‪،26‬‬ ‫‪6752/6022‬‬
‫فاز ‪ B‬شورتاغای‬ ‫داشلی‪،9‬‬ ‫قبور تغلق ‪26‬و‪24‬‬
‫جارکوتان‬ ‫داشلی‪6‬و‪،0-7 ،9‬‬ ‫تأخیربای‪ ،9‬سطح گنورجنوبی‪،‬‬ ‫‪ 6752/6022‬تا‬ ‫‪IIb‬‬
‫(فازکوزعلی‪،‬‬ ‫‪64‬تا‪67‬و ‪،63‬‬ ‫گورستان گنور‪ ،‬تغلق ‪26‬‬ ‫‪6522/6452‬‬
‫مالعلی)‪ ،‬بوستان‬ ‫تیکار‪6‬و‪ ،2‬نیچکین‬
‫‪ ،7-4‬مالعلی‪ ،‬معبد‬ ‫و واحه فرخآباد‬
‫جارکوتان‪1‬‬
‫‪----‬‬ ‫داشلی ‪ ،9‬تیکار ‪6‬و‪2‬‬ ‫تأخیربای‪ 9‬و ‪6‬‬ ‫‪ 6522/6452‬تا‬ ‫‪III‬‬
‫‪6922/6422‬‬
‫ماخذ‪ :‬نگارندگان‬
‫است؛ از هشت ترانشه بدست آمده که بر اساس سبکهای سفالی‬ ‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی و استقرارگاههای دشت گرگان‬
‫و نیز عمق مطلق یافتهها‪ 2‬توسط گاهنگاری نسبی طبقهبندی‬ ‫برای بررسی ارتباط میان فرهنگ بلخی‪-‬مروی و دشت‬
‫شدهاند (اورساریا‪ .)212:2991 ،‬شاه تپه فاقد فضای مشخص به‬ ‫گرگان‪ ،‬به مطالعه مدارک و یافتههای باستانشناسی از‬
‫نام گورستان است و ‪ 225‬تدفین شناسایی شده در آن‪ ،‬در تمام‬ ‫استقرارگاههای شاهتپه‪ ،‬تُرنگ تپه‪ ،‬نرگس تپه‪ ،‬تپه بازگیر‪ ،‬گنجینه‬
‫سطح محوطه پراکندهاند‪ .‬با این وجود در این تپه‪ ،‬میتوان بخش‬ ‫زیارت و گنجینه استرآباد پرداخته میشود‪.‬‬
‫مسکونی (ترانشه ‪ A‬و ‪ )B‬را از بخش مربوط به انجام فعالیتهای‬ ‫‪ ‬شاه تپه‬
‫تولیدی (ترانشههای ‪ )B-D-E-F-G-H‬جدا نمود (همان‪-219،‬‬ ‫شاه تپه‪ ،‬محوطهای به ابعاد ‪ 215 ×295‬متر است که در‬
‫‪.)211‬‬ ‫‪21‬کیلومتری شمالغرب شهر گرگان و در جنوبشرق دریای‬
‫اورساریا در راستای بازنگری گاهنگاری نسبی و پیشنهادی‬ ‫مازندران واقع شده است (‪ .)Arne, 1949:363‬این تپه در سال‬
‫آرنه در شاه تپه؛ با مقایسه و تحلیل آثار و یافتههای این تپه با‬ ‫‪2391‬م‪ .‬توسط آرنه باستانشناس سوئدی کاوش شد‪ .‬یافتههای‬
‫تپه حصار دامغان و تُرنگ تپه‪ ،‬گاهنگاری ذیل را پیشنهاد میدهد‪:‬‬ ‫حاصل از این کاوش‪ ،‬که بخش اعظم آن حاصل کاوش در قبور‬
‫جدول ‪ .2‬گاهنگاری پیشنهادی شاهتپه‬
‫بازه زمانی پیشنهادی اورساریا‬ ‫بازه زمانی پیشنهادی آرنه‬ ‫تُرنگ تپه‬ ‫تپه حصار‬ ‫شاه‬
‫(اورساریا‪)212:2991 ،‬‬ ‫)‪(Arne, 1945:323‬‬ ‫تپه‬
‫پایان هزاره پنجم و نیمه نخست هزاره‬ ‫‪ 3200-2800‬ق‪.‬م‬ ‫‪I-IIA‬‬ ‫‪IC‬‬ ‫‪III‬‬
‫چهارم ق‪.‬م‬
‫نیمه دوم هزاره چهارم ق‪.‬م‬ ‫‪--------------‬‬ ‫‪IIB‬‬ ‫‪IIA-IIB‬‬ ‫‪III-‬‬
‫‪IIb‬‬
‫نیمه نخست هزاره سوم ق‪.‬م‬ ‫‪ 2800-2300‬ق‪.‬م‬ ‫‪-------‬‬ ‫‪IIIA-IIIB‬‬ ‫‪IIb‬‬
‫نیمه دوم هزاره سوم و آغاز هزاره دوم‬ ‫‪ 2300-2000‬ق‪.‬م‬ ‫‪IIIC1‬‬ ‫‪IIIC‬‬ ‫‪IIa2‬‬
‫ق‪.‬م‬ ‫‪ 2000-1800‬ق‪.‬م‬ ‫‪IIIC1‬‬ ‫‪IIIC‬‬ ‫‪IIa1‬‬
‫ماخذ‪ :‬نگارندگان‬

‫دوره یک متر پایینتر از سطوح استقراری همزمان خود قرار دارند‪.‬‬ ‫‪ .2‬فرض آرنه (کاوشگر شاه تپه)‪ ،‬بر این بوده است که تدفینهای هر‬
‫‪ |1‬فصلنامه علمی‪-‬پژوهشی پژوهشنامه خراسان بزرگ‬

‫تدفین ‪ A IIa S4‬است که شبیه به نمونههای حصار‪IIIC‬‬ ‫دوره زمانی شاهتپه‪ ،IIa2-1‬دارای همپوشانی زمانی با دوران‬
‫(‪ )Arne, 1945:304-305 & fig:663‬و جزء آثاری است‬ ‫شکلگیری و اوج فرهنگ بلخی‪-‬مروی (‪2251-1911‬ق‪.‬م)‬
‫که همزمان با شکلگیری و گسترش فرهنگ بلخی‪-‬مروی در‬ ‫است‪ .‬بررسی و مطالعه آثار و یافتههای این دوره میتواند در‬
‫شمالشرق ایران رواج مییابد‪.5‬‬ ‫راستای شناسایی ارتباطات میان این محوطه با فرهنگ بلخی‪-‬‬
‫‪ )1‬ستون مینیاتوری‪ :‬این دسته از اشیاء یکی از تولیدات و‬ ‫مروی ایفای نقش نماید‪.‬‬
‫شاخصههای فرهنگ بلخی‪-‬مروی به شمار میروند که تاکنون‬ ‫با توجه به اطالعات ناقص چاپ شده از الیهنگاری شاه تپه و‬
‫کارکرد اصلی آنها مشخص نشده است‪ .‬این اشیاء در بیشتر‬ ‫همچنین توجه به این مورد که حجم انبوه یافتههای این محوطه‬
‫مواقع از ساختارهای تدفینی بدست میآیند‪ .‬یک عدد ستون‬ ‫مربوط به تدفینهاست‪ ،‬به ناچار در این قسمت فقط به بررسی‬
‫مینیاتوری از تدفین ‪ B IIa S1‬شاه تپه‪ ،‬شناسایی شده است‬ ‫قبور دوره ‪ IIa‬پرداخته شده است‪ 11 .‬تدفین از مجموع ‪225‬‬
‫(‪.)Arne, 1945: pl XXVI, fig:195‬‬ ‫تدفین کاوش شده در شاه تپه‪ ،‬مربوط به دوره ‪ IIa‬است‪ .‬که از‬
‫‪ )9‬دستساختههای مرمری‪ :‬یکی از بارزترین شباهتهای موجود‬ ‫این تعداد ‪ 29‬تدفین متعلق به کودکان و ‪ 19‬تدفین به افراد‬
‫میان شاهتپه و فرهنگ بلخی‪-‬مروی‪ ،‬تولیدات مرمری است‪.‬‬ ‫بزرگسال و در یک تدفین نیز مادر به همراه فرزند ( ‪Arne,‬‬
‫دستساختههای مرمری‪ ،‬یکی از مهمترین تولیدات و از جمله‬ ‫‪ )1945:132- C IIa S22‬دفن شده است‪ .‬همانطور که پیشتر‬
‫شاخصههای این فرهنگ است‪ .‬رواج استفاده از ظروف مرمری‬ ‫بیان شد‪ ،‬تدفینها در تمام سطح تپه پراکندهاند‪ ،‬بصورتی که در‬
‫در شاه تپه از دوره ‪ IIa‬شروع شده و تا قبل از این دوره شواهدی‬ ‫بازه زمانی مورد مطالعه‪ 1 ،‬تدفین در ترانشه ‪ 1 ،A‬تدفین در‬
‫مبنی بر استفاده از سنگ مرمر در این محوطه گزارش نشده است‪.‬‬ ‫ترانشه ‪ 9 ،B‬تدفین در ترانشه ‪ 2 ،C‬تدفین در ترانشه ‪9 ،E‬‬
‫ظروف مرمری شاهتپه شبیه به نمونههای مرمری دوره‪ IIIC‬تپه‬ ‫تدفین در ترانشه ‪ 22 ،F‬تدفین در ترانشه ‪ G‬و ‪ 1‬تدفین در ترانشه‬
‫حصار است‪ .‬با توجه به اینکه تاکنون آثار کارگاه و شواهد تولید‬ ‫‪ H‬قرار داشته است‪ .‬همچنین ترانشه ‪ D‬فاقد تدفینی متعلق به‬
‫ظروف مرمری در دشت گرگان و تپه حصار شناسایی نشده‪ ،‬به‬ ‫این دوره است‪ .‬از این میان ‪ 21‬تدفین فاقد گورنهاده است که‬
‫احتمال میتوان این ظروف را جزء کاالهای وارداتی از فرهنگ‬ ‫چهار گور متعلق به کودکان و هشت تدفین دیگر به افراد‬
‫بلخی‪-‬مروی و نشاندهندۀ ارتباطات تجاری میان این فرهنگ و‬ ‫بزرگسال تعلق دارد (‪.)Arne, 1945:127-144‬‬
‫دشت گرگان محسوب نمود‪.‬‬ ‫تا پیش از دوره ‪ ،IIa‬گورنهادههای تدفینهای شاهتپه بجز در‬
‫‪ )1‬مهرههای الجورد‪ :‬چهار عدد مهره از جنس سنگ الجورد از‬ ‫مواردی انگشتشمار‪ ،‬مختص به ‪ 1‬تا ‪ 1‬عدد ظرف سفالی است‪.‬‬
‫شاهتپه شناسایی شده که تمام این چهار عدد در تدفین ‪B IIa‬‬ ‫اما با شروع این دوره‪ ،‬عالوه بر ظروف سفالی‪ ،‬طیفی از ظروف‬
‫‪ ،S7‬قرار داشتهاند (‪ .)Arne, 1945:286‬با توجه به وجود‬ ‫مرمری‪ ،1‬مُهرهها‪ ،9‬اشیای فلزی به عنوان گورنهاده در داخل گور‬
‫معادن الجورد در بدخشان‪ ،‬به احتمال این مهرههای الجوردی‬ ‫قرار داده میشد‪ .‬همچنین در این دوره شواهدی از سنت گذاشتن‬
‫بر اثر گسترش ارتباطات تجاری و فرهنگی میان شاه تپه و‬ ‫غذا برای متوفی‪ 1‬را میتوان در برخی از قبور مشاهده نمود‪.‬‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی به این محوطه منتقل شده است‪.‬‬ ‫در زمینه تشابهات میان فرهنگ بلخی‪-‬مروی و شاهتپه‪ ،‬میتوان‬
‫‪ )5‬سرمهدان سنگی‪ :‬یک عدد سرمهدان سنگی (خاکستری رنگ‬ ‫به موارد ذیل اشاره نمود‪:‬‬
‫به ابعاد ‪ 1‬در ‪ 9/2‬سانتیمتر) با خطوط کنده بر بدنه به صورت‬ ‫‪ )2‬تبر یا کلنگ مینیاتوری مسی‪ :‬این شی جزء گورنهادههای‬

‫آهک و در تعداد کم عقیق‪ ،‬قیر و الجورد بصورت گردنبند و تک مهره‬ ‫‪ .2‬شمارهدهی تدفینهای شاه تپه طبق شماره گذاری آرنه انجام شده‬
‫به عنوان گورنهاده از داخل تدفینهای ( ‪A IIa S5/ B IIa S7/ C‬‬ ‫است‪ .‬در این روش حرف اول انگلیسی‪ ،‬شماره ترانشه است‪ .‬حروف‬
‫‪IIa S2/ E IIa S1/ E IIa S3/ F IIa S1/ G IIa S2/ G IIa‬‬ ‫رومی مربوط به دوره زمانی‪ ،‬حرف ‪ S‬مخفف تدفین و اسکلت است و‬
‫‪ )S4/ G IIa S5/ H IIa S2‬دورۀ ‪ IIa‬در شاه تپه بدست آمده است‪.‬‬ ‫شماره بعد از این حرف شماره تدفین را نشان میدهد‪ .‬برای مثال ‪C‬‬
‫‪ .1‬در تدفین ‪ E II S2/ E IIa S3‬شواهدی از سنت قرار دادن غذا‬ ‫‪ ،IIa S2‬تدفین شماره دو مربوط به دوره‪ IIa‬در ترانشه ‪ C‬است‪.‬‬
‫در ظروف سفالی در داخل تدفینهای شاهتپه شناسایی شده است‪.‬‬ ‫‪ .1‬ظروف مرمری به عنوان گورنهاده از داخل تدفینهای ( ‪A IIa S5/‬‬
‫‪ .5‬به این نکته باید توجه نمود که اشیاء فلزی بدست آمده از کاوشهای‬ ‫‪ )B IIa S7/ E IIa S3/ F IIa S1/ G IIa S2/ G IIa S7‬در‬
‫باستانشناسی در محوطههای دشت گرگان بسیار شبیه به نمونههای‬ ‫شاه تپه بدست آمده است‪.‬‬
‫فرهنگ حصار هستند‪ .‬از این رو به احتمال این آثار جزء محصوالت‬ ‫‪ .9‬انواع مهرههای سنگی از سنگهای متنوعی از جمله مرمر‪ ،‬گچ‪،‬‬
‫وارداتی دشت گرگان از محوطه حصار هستند‪.‬‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی و دشت گرگان‪7 |....‬‬

‫‪ ‬تُرنگ تپه‬ ‫زیگزاگی (شی شماره ‪ )111‬از تدفین ‪ ،E IIa S3‬شناسایی شده‬
‫تُرنگتپه در دشت گرگان و ‪29‬کیلومتری شمالشرقی شهر‬ ‫است‪.)Arne, 1945:157, Pl XXXIV, Fig:236(2‬‬
‫گرگان و جنوبشرق دریای مازندران در روستایی به همین نام‬ ‫سرمهدانهای سنگی در دشت گرگان پیش از این شناسایی نشده‬
‫در بخش بهاران شهرستان گرگان قرار دارد (نوکنده‪،‬‬ ‫و این نمونه بسیار شبیه به نمونههای فرهنگ بلخی‪-‬مروی است‪.‬‬
‫‪ .)511:2931‬نخستین بار وولسین‪ 1‬باستانشناس آمریکایی در‬ ‫مطالعه و بررسی یافتهها و گورنهادههای شاهتپه‪ IIa2-1‬نشان‪-‬‬
‫سال ‪2392‬م‪ .‬در تُرنگ تپه کاوش نمود‪ .‬سپس ژان دهه‪9‬به مدت‬ ‫دهنده عدم تأثیرپذیری این محوطه از فرهنگ بلخی‪-‬مروی‬
‫دوازده فصل (‪2311-2322‬میالدی) در آن به کاوش پرداخت‪.1‬‬ ‫است‪ .‬به عبارتی فرهنگ بلخی‪-‬مروی در راستای گسترش‬
‫وی‪ ،‬محوطه باستانی تُرنگ تپه را به پنج بخش؛ تپه بزرگ‪،5‬‬ ‫مرزهای غربی خویش‪ ،‬نتواسته وارد حوزه جغرافیایی شاهتپه و‬
‫گورستان‪ ،1‬تپه کوچک‪ ،2‬دهکده‪9‬و تپه جنوبی‪ 3‬تقسیم نموده اس‬ ‫دشت گرگان شود‪ .‬وجود آثار متشابهه فوق‪ ،‬نشاندهندۀ ارتباطات‬
‫تجاری‪-‬فرهنگی میان فرهنگ بلخی‪-‬مروی و شاه تپه است‪.‬‬
‫جدول ‪ .9‬گاهنگاری تُرنگتپه‬
‫بازه زمانی‬ ‫زیر دوره‬ ‫دوره‬
‫صفوی‪-‬قاجار‬ ‫‪-----‬‬ ‫‪VIII‬‬
‫قرون اولیه اسالمی‬ ‫‪-----‬‬ ‫‪VII‬‬
‫اواخر ساسانی‬ ‫‪-----‬‬ ‫‪VI‬‬
‫اشکانی‬ ‫‪VA-C‬‬ ‫‪V‬‬
‫عصر آهن‬ ‫‪IVA-B‬‬ ‫‪IV‬‬
‫بعد از حصار‪IIIC21‬‬ ‫‪IIIC2‬‬ ‫‪III‬‬
‫حصار‪IIIC‬‬ ‫‪IIIC1‬‬
‫حصار‪IIIB‬‬ ‫‪IIIB‬‬
‫حصار‪IIIA‬‬ ‫‪IIIA‬‬
‫حصار‪II‬‬ ‫‪IIB‬‬ ‫‪II‬‬
‫حصار ‪II‬و شاه تپه‪III‬‬ ‫‪IIA‬‬
‫حصار‪IC‬‬ ‫‪IC‬‬ ‫‪I‬‬
‫چشمه علی‬ ‫‪IB‬‬
‫جیتون‬ ‫‪IA‬‬
‫ماخذ‪)Deshayes, 1970:208( :‬‬

‫‪5 .Grand Tepe‬‬ ‫‪ .2‬به احتمال شی شماره ‪ 119‬در این تدفین که آرنه از آن با عنوان‬
‫‪1. Cimetiere‬‬ ‫(‪ )Awl‬یاد میکند‪ .‬یک میلۀ مسی مرتبط با سرمهدان سنگی شماره‬
‫‪2 .Petit Tepe‬‬ ‫‪ 111‬باشد‪ .‬اندازه این شی ‪ 1/1‬سانتیمتر ذکر شده است ( ‪Arne,‬‬
‫‪9 .Village‬‬ ‫‪.)1945:157‬‬
‫‪3 .Tepe Sud‬‬ ‫‪1. Wulsin‬‬
‫‪ .21‬هرچند ژان دهه دوره ‪ IIIC2‬را به بعد از حصار‪ IIIC‬مرتبط می‪-‬‬ ‫‪9. Jean Deshayes‬‬
‫داند‪ ،‬اما با توجه به تاریخ کربن‪2322 ،21‬ق‪.‬م که هیبرت از این الیه‬ ‫‪ .1‬ادامه کاوشها و انتشار گزارش نهایی با مرگ ناگهانی ژان دهه‪،‬‬
‫ارائه میدهد (‪ ،)Hiebert, 1994:87‬میتوان دوره‪ IIIC2‬را همزمان‬ ‫ناتمام ماند‪ .‬وی نتواست جز چند گزارش کوتاه و مقدماتی چیزی درباره‬
‫با دوره‪ IIIC‬حصار و به ویژه همزمان با تپه گنج دانست‪ .‬تپه گنج‪ ،‬در‬ ‫کاوشهای تُرنگ تپه منتشر نماید‪ .‬از سه مجلد کتاب تُرنگ تپه (مس‬
‫فاصله زمانی‪2911-1111‬ق‪.‬م (تاریخ کربن‪2215-2311 ،21‬ق‪.‬م)‪،‬‬ ‫سنگی تا مفرغ‪ /‬عصرآهن تا دوره پارت‪ /‬دوره ساسانی و عصر اسالمی)‪،‬‬
‫تاریخگذاری شده است (‪.)Dyson & Lawn, 1989:142‬‬ ‫فقط کتاب دوران ساسانی و اسالمی آن در سال ‪2392‬م‪ .‬به کوشش‬
‫بوشارال و لکومته چاپ شده است‪.‬‬
‫‪ |0‬فصلنامه علمی‪-‬پژوهشی پژوهشنامه خراسان بزرگ‬

‫تُرنگ تپه که همزمان با دوره‪ IIIC‬تپه حصار است‪ ،‬از اطالعات‬ ‫مدارک و مستندات عصرمفرغ تُرنگ تپه‪ ،‬دوره‪ IIIA‬از روی‬
‫حاصل از کاوش در تپه کوچک‪ ،‬تپه جنوبی و تراس بلند‪1‬شناخته‬ ‫اطالعات حاصل از حفاری ترانشه ‪ A‬و ‪ B‬بدست آمده و مدارک‬
‫شده است (‪ /Deshayes, 1987:11‬اسکالونه‪،221-222 ،‬‬ ‫دوره ‪ IIIB‬در حفاری ترانشه ‪ A 2‬و ‪ B‬در تپه کوچک‪ ،‬ترانشه ‪1‬‬

‫‪.)2931‬‬ ‫‪ C‬و‪ D9‬در تپه جنوبی شناسایی شده است‪ .‬همچنین دوره‪IIIC‬‬

‫جدول ‪ .4‬تاریخهای کربن ‪ 64‬از تُرنگتپه‬


‫تاریخ ق‪.‬م‬ ‫دوره‬ ‫ردیف‬
‫‪2322‬‬ ‫تُرنگتپه ‪IIIC2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪1193‬‬ ‫تُرنگتپه ‪IIIC‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪2352‬‬ ‫تُرنگتپه ‪IIIC‬‬ ‫‪9‬‬
‫‪2991‬‬ ‫تُرنگتپه ‪IIIC‬‬ ‫‪1‬‬
‫ماخذ‪)Hiebert, 1994:87( :‬‬

‫شده است‪ .‬ژان دهه تاریخ کربن ‪1111±221 ،21‬ق‪.‬م‪ ،‬را برای‬ ‫اطالعات مربوط به عصر مفرغ تُرنگتپه در کنار اطالعات‬
‫کانتکستی که ستون مینیاتوری تُرنگ تپه از آن شناسایی شده‪،‬‬ ‫یاریمتپه و دورههای ‪ IIa2-1‬شاه تپه‪ ،‬نشاندهنده یک افق‬
‫ارائه میدهد (‪ .)Deshayes, 1974:491‬وجود ستونهای‬ ‫همگون فرهنگی در دشت گرگان است که تا حدودی با فرهنگ‬
‫مینیاتوری در دشت گرگان را میتوان در راستای ارتباطات‬ ‫بلخی‪-‬مروی در ارتباط بوده است‪ .‬اسکالونه معتقد است که‬
‫تجاری میان فرهنگ بلخی‪-‬مروی و دشت گرگان تفسیر نمود‪.‬‬ ‫تُرنگتپه با توجه به مدارک موجود با مراکز استقراری در اطراف‬
‫‪ ‬نرگس تپه‬ ‫کوپتداغ و نیز استقرارگاههای حوضۀ آمودریا در ارتباط بوده است‬
‫نرگس تپه با ابعادی در حدود ‪ 31 ×211‬متر و به ارتفاع پنج‬ ‫(اسکالونه‪.)2931 ،221-222 ،‬‬
‫متر‪ ،‬در هفت کیلومتری شمال شهر گرگان قرار دارد‪ .‬این محوطه‬ ‫متأسفانه چاپ ناقص اطالعات عصرمفرغ تُرنگتپه‪ ،‬امکان‬
‫بین دو محوطه مهم تُرنگ تپه و شاه تپه قرار گرفته‪ ،‬به نحوی‬ ‫بررسی و مطالعه دقیق این دوره را امکانپذیر نمیسازد‪ .‬اما همین‬
‫که در هفت کیلومتری شمالشرق آن تُرنگتپه و ‪1/5‬کیلومتری‬ ‫دادههای ناقص چاپ شده‪ ،‬نشان میدهد که تُرنگ تپه همانند‬
‫شمالغرب آن شاهتپه قرار دارد‪ .‬این تپه نخستین بار توسط گروه‬ ‫شاه تپه به دور از تأثیرات فرهنگی فرهنگ بلخی‪-‬مروی است‪.‬‬
‫باستانشناسی دانشگاه هیروشیما ژاپن به سرپرستی هیروشی‬ ‫با این وجود‪ ،‬شناسایی دو عدد ستون مینیاتوری در تُرنگتپه‪،‬‬
‫شیومی در سال ‪2959‬هـ‪.‬ش شناسایی گردید‪ .‬با توجه به‬ ‫نشاندهنده وجود ارتباط میان تُرنگتپه با استقرارگاههای‬
‫قرارگیری این تپه در مسیر عبور باند فرودگاه گرگان‪ ،‬کاوشهای‬ ‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی است‪.‬‬
‫نجات بخشی آن در سال ‪2995‬هـ‪.‬ش توسط قربانعلی عباسی‬ ‫ستونهای مینیاتوری‪ ،‬یکی از تولیدات و شاخصههای‬
‫صورت گرفت (عباسی‪ .)22:2931 ،‬طی این مطالعات چهار دوره‬ ‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی به شمار میروند‪ .‬تاکنون کارکرد اصلی‬
‫فرهنگی ذیل شناسایی شد‬ ‫آنها مشخص نشده و در بیشتر مواقع از ساختارهای تدفینی‬
‫بدست میآیند‪ .‬دو عدد ستون مینیاتوری از تُرنگ تپه شناسایی‬

‫‪ .9‬الیههای شماره‪1-3‬‬ ‫‪ .2‬الیههای شماره‪1-22‬‬


‫‪Haute terrasse.1‬‬ ‫‪ .1‬الیههای شماره‪2-9‬‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی و دشت گرگان‪3 |....‬‬

‫جدول ‪ .5‬گاهنگاری نرگس تپه‬


‫بازه زمانی‬ ‫زیردوره‬ ‫دوره‬
‫مسسنگی متأخر‬ ‫‪-----‬‬ ‫‪IV‬‬
‫مفرغ قدیم‬ ‫‪IIIC‬‬ ‫‪III‬‬
‫مفرغ میانی‬ ‫‪IIIB‬‬
‫مفرغ جدید‬ ‫‪IIIA‬‬
‫گپ فرهنگی‬ ‫‪-----‬‬ ‫‪-----‬‬
‫‪---‬‬
‫هخامنشی‪2‬‬ ‫آهن ‪III‬و‬ ‫‪-----‬‬ ‫‪II‬‬
‫اسالمی‬ ‫‪-----‬‬ ‫‪I‬‬
‫ماخذ‪( :‬عباسی‪)6932 ،‬‬
‫دیگران‪ .)911:2932 ،‬شناسایی الیههای فرهنگی‪ ،‬از اواخر هزاره‬ ‫نرگستپه در اوایل عصرمفرغ جدید در پایان دورۀ ‪،IIIa‬‬
‫ششم و اوایل هزاره پنج ق‪.‬م‪ ،‬دوره مفرغ‪ ،‬آهن‪ ،‬اشکانی و دوران‬ ‫متروک شده و حدود ‪911‬ق‪.‬م مجدداً مورد سکونت قرار گرفته‬
‫اسالمی از نتایج این فصل بود‪ .‬در این میان‪ ،‬شناسایی مجموعه‪-‬‬ ‫است (همان‪.)11 ،‬‬
‫ای از آثار فلزی (بیش از ‪211‬عدد) که در یک بستر باستان‪-‬‬ ‫مطالعات و بررسی دادههای عصرمفرغ نرگستپه‪ ،‬همچون‬
‫شناختی از دوره مفرغ پایانی (همزمان با حصار‪ )IIIC‬بدست‬ ‫سایر استقرارگاههای عصرمفرغ دشت گرگان‪ ،‬هیچگونه شواهدی‬
‫آمده‪ ،‬از اهمیت بسزایی برخوردار است (مصلحی و دیگران‪،‬‬ ‫دال بر وجود ارتباطات تجاری میان این محوطه و فرهنگ‬
‫‪ .)221:2939‬در طی این فصل بخشهایی از یک خانه متعلق به‬ ‫بلخی‪-‬مروی را ارائه نمیدهد‪ .‬در این میان‪ ،‬وجود یک عدد سنگ‬
‫دورۀ مفرغ پایانی شناسایی شد‪ .‬این معماری شامل بخشی از یک‬ ‫دستهدار (سنگ وزنه؟) که از الیههای عصر آهن‪( III‬ترانشه‬
‫خانه با نقشه راستگوشه است‪ .‬در حین خاکبرداری از کف خانه‪،‬‬ ‫‪ ،N22‬شی شماره ‪ )5191‬این محوطه شناسایی شده‪ ،‬قابل توجه‬
‫یک بریدگی مستطیل شکل به درازای‪ 291‬سانتیمتر و عرض‬ ‫است (همان‪ .)259 ،‬نمونههای مشابه این سنگ وزنه در بازه‬
‫‪ 99‬سانتیمتر در کف خانه نمایان شد‪ .‬این بریدگی از کف خانه‬ ‫زمانی ‪1111‬تا‪2911‬ق‪.‬م در شمالشرق ایران و جنوب‬
‫تا عمق‪ 9/15‬متر‪ ،‬یعنی در خاک بکر تپه ادامه داشت‪ .‬در واقع‬ ‫ترکمنستان شناسایی شده است‪ .‬از این رو میتوان این سنگ‬
‫صاحبان اشیای بازگیر‪ ،‬تمام اشیا را در دل خاک جاسازی نمودند‬ ‫وزنه را متعلق به عصر مفرغ متأخر دانست که تازه واردان‬
‫و بعد از اتمام چیدمان اشیا‪ ،‬ورودی را تا ارتفاع ‪221‬سانتیمتر با‬ ‫عصرآهن نرگس تپه‪ ،1‬مجدداً از آن استفاده نمودهاند‪ .‬این سنگ‬
‫دیوار خشتی مسدود کردند‪ .‬پشت این دیوار را نیز با الیههای‬ ‫وزنه تنها دادهای است که با استناد به آن میتوان تا حدودی به‬
‫ورقهای مسی و خاک پرنمودند و بقیه محفظه را با خاک پر نموده‬ ‫وجود روابط تجاری میان فرهنگ بلخی‪-‬مروی و نرگس تپه پی‬
‫و کوبیدهاند‪ .‬چیدمان این اشیاء (طبقهبندی بر اساس شکل و نوع‬ ‫برد‪.‬‬
‫کاربری) بیانگر رفتار خودآگاهانه مردمی است که آن را در این‬ ‫‪ ‬تپه بازگیر‬
‫مکان نهادهاند (عباسی و دیگران ب‪.)2932 :1-5 ،‬‬ ‫تپه بازگیر در دشت گرگان و چهار کیلومتری شمال شهر‬
‫مجموعه اشیاء فلزی محوطه بازگیر‪ ،‬شامل دو گروه اشیای‬ ‫مینودشت واقع شده است‪ .‬این تپه به ارتفاع شش متر و دارای‬
‫مسی و مفرغی (مس و آرسنیک) هستند‪ .‬در این میان تنها دو‬ ‫ابعادی به طول‪211‬متر و عرض‪211‬متر است (عباسی ودیگران‪،‬‬
‫عدد میخ مفرغی بر پایه قلع در این مجموعه شناسایی شده است‬ ‫‪ .)911:2932‬در سال ‪2923‬هـ‪.‬ش در پی حفر چاهی بر روی این‬
‫(همان‪ .)1 ،‬مجموعه اشیای فلزی بازگیر شبیه به نمونههای‬ ‫تپه مجموعهای شامل ‪ 111‬شی فلزی در عمق هشت متری چاه‬
‫حصار‪ ،IIIC‬تُرنگ تپه‪ ،IIIC‬شاهتپه‪ ،II‬شهداد‪ ،‬اشیاء مفرغی‬ ‫شناسایی گردید (نوکنده و دیگران‪ .)229:2991 ،‬به سبب اهمیت‬
‫املش و مارلیک است (مصلحی و دیگران‪.)221-225: 2939 ،‬‬ ‫این اشیاء فلزی‪ ،‬در سال ‪2993‬هـ‪.‬ش یک فصل کاوش باستان‪-‬‬
‫اشیاء فلزی مجموعه بازگیر به ‪29‬گروه اصلی تقسیم شده‬ ‫شناسی به سرپرستی قربانعلی عباسی انجام گردید (عباسی و‬

‫مفرغ متأخر تا عصرآهن‪911-2211( III‬ق‪.‬م) خالی از سکنه بوده‬ ‫‪ .2‬کاوشگر نرگستپه به اشتباه دوره هخامنشی را به عنوان عصر‬
‫است‪.‬‬ ‫آهن‪ IV‬معرفی نموده است‪.‬‬
‫‪ .1‬به این نکته توجه نمایید که نرگس تپه در بازه زمانی بین عصر‬
‫‪ |62‬فصلنامه علمی‪-‬پژوهشی پژوهشنامه خراسان بزرگ‬

‫‪ ،)H4117, H4788‬تبرها یا کلنگها ( ‪Ibid, 1933: Pl.‬‬ ‫است‪:‬‬


‫‪CXVLL, H168/ Ibid, 1937: Pl. 205, Fig:120,‬‬ ‫‪ )2‬ظروف دهانه گشاد (تغار)‪ ،‬لبه برگشته به خارج با کف تخت‬
‫‪ )H3247‬و سرنیزهها (‪)Ibid, 1933: Pl. CXLX, H770‬‬ ‫(‪ 11‬عدد)‪.‬‬
‫اشاره نمود (نوکنده و دیگران‪.)222:2991 ،‬‬ ‫‪ )1‬ظروف دهانه گشاد (تغار)‪ ،‬لبه برگشته به داخل با کف‬
‫عالوه بر تعداد فراوان اشیاء فلزی و دپوی آن در یک مکان‪ ،‬آنچه‬ ‫مخروطی (‪ 11‬عدد)‪.‬‬
‫که در تپه بازگیر بیش از هر چیز دیگری قابل توجه است‪ ،‬نبود‬ ‫‪ )9‬ظرف دهانه گشاد (تغار)‪ ،‬لبه برگشته به داخل با کف محدب‪.‬‬
‫اشیاء دارای کاربری تزیینی و آرایشی است‪ .‬در میان بیش از‬ ‫‪ )1‬ظروف دهانه گشاد (تغار)‪ ،‬لوله دار (‪ 11‬عدد)‪ ،‬مشابه این اشیاء‬
‫هفتصد شی یافته شده در بازگیر‪ ،‬اشیایی همچون‪ ،‬آینه‪ ،‬سرمهدان‬ ‫از دوره‪ IIIC‬تپه حصار گزارش شده است‪.‬‬
‫و سرمهکش‪ ،‬سنجاق سر‪ ،‬پیشانیبند‪ ،‬دستبند و سایر اشیاء‬ ‫‪ )5‬ظرف با لوله بلند روباز‪ ،‬مشابه نمونههای دوره‪ IIIC‬حصار‪.‬‬
‫تزیینی‪ ،‬یافت نشده است‪ .‬توجه به نکاتی همچون‪:‬‬ ‫‪ )1‬مالقه با دسته شاخکدار سه تایی و دوتایی و دسته ساده بلند‪،‬‬
‫‪ )2‬شباهتهای موجود میان بخشی از آثار فلزی تپه بازگیر از نظر‬ ‫مشابه نمونههای دوره‪ IIIC‬حصار‪.‬‬
‫گونهشناسی‪ ،‬تکنیک و فن ساخت‪ ،‬جنس و بازه زمانی با اشیاء‬ ‫‪ )2‬شی با دسته بلند به شکل خاک انداز‪.‬‬
‫فلزی تپه حصار‪IIIC‬‬ ‫‪ )9‬دستهها‪.‬‬
‫‪ )1‬عدم شناسایی شواهد مبتنی بر تولید فلزات و فلزگری‪ ،‬در دوره‬ ‫‪ )3‬ظرف پایه دار‪.‬‬
‫مفرغ در دشت گرگان (تنها در دشت گرگان قالب و بوته سفالی‬ ‫‪ )21‬ابزار تیز و برنده به شکل کارد و یا ساطور (‪ 25‬عدد) مشابه‬
‫مرتبط با فلزکاری و بدون شواهدی از سرباره فلزی از شاهتپه‬ ‫نمونههای دوره‪ IIIC‬حصار‪.‬‬
‫شناسایی شده)‬ ‫‪ )22‬سر نیزهها‪ ،‬از نظر فرم و اندازه متنوع و هریک دارای‬
‫‪2‬‬
‫‪ )9‬عدم وجود معادن مسآرسنیکی در دشت گرگان (مصلحی و‬ ‫سوراخی در دسته برای نصب میخ با هدف محکم کردن دسته‬
‫دیگران‪)215-211 ،2939 ،‬‬ ‫چوبی هستند (‪ 19‬عدد)‪ .‬مشابه نمونههای دوره‪ IIIC‬حصار‪.‬‬
‫میتوان نتیجه گرفت که بخش انبوهی از تولیدات فلزی (به ویژه‬ ‫‪ )21‬بیلچهها با زبانه پهن کشیده مستطیل شکل و آثار مشخص‬
‫آثار مفرغی بر پایه آرسنیک) در تپه حصار دامغان تولید و به این‬ ‫ساییدگی واستفاده در هر طرف زبانه (‪ 91‬عدد)‪ .‬هریک دارای‬
‫منطقه صادر شده است‪.‬‬ ‫سوراخی در دسته برای نصب میخ با هدف محکم کردن دسته‬
‫‪ ‬در کنار دفینه فلزی محوطه بازگیر‪ ،‬اشیای دیگری نیز شناسایی‬ ‫چوبی‪.‬‬
‫شده که در آن میان یک میلۀ استوانهای سنگی (عصای قدرت)‬ ‫‪ )29‬سه کاردک و یا رنده‪.‬‬
‫مشاهده میشود (عباسی‪ -11:2931 ،‬شکل ‪ .)5:15‬این شی‬ ‫‪ )21‬سه شی با کاربری نامعلوم و شبیه به راست بیل‪.‬‬
‫سنگی‪ ،‬شبیه به نمونههای بدست آمده از گنورتپه ( ‪Sarianidi,‬‬ ‫‪ )25‬سه عدد سنبه‪.‬‬
‫‪ )2006:176, Fig:185‬و آلتین تپه است ( ‪Masson,‬‬ ‫‪ )21‬دو عدد میخ‪.‬‬
‫‪.)1988:54 & Pl:XXVIII‬‬ ‫‪ )22‬یک عدد داس هاللی‪.‬‬
‫‪ ‬بر روی یک تبر مفرغی بدست آمده از این محوطه‪ ،‬یک انسان‬ ‫‪ )29‬کلنگ یا تبرهای دو سر (شبیه به نمونههای امروزی)‪12( ،‬‬
‫بر روی یک ارابه دو چرخ با تکنیک افزوده ایجاد شده است‪ .‬این‬ ‫عدد)‪ ،‬شبیه به نمونههای حصار ‪( IIIC‬نوکنده و دیگران‪-225 ،‬‬
‫ارابه به وسیله دو حیوان در حال کشیده شدن است (عباسی‪،‬‬ ‫‪ )2991 :221‬و گنورتپه (‪ )Sarianidi, 1998:fig 25‬است‪.‬‬
‫‪ -915:2931‬شکل‪ .)11‬این تبر‪ ،‬اولین نشانۀ استفاده از ارابه در‬ ‫همانطور که بیان گردید‪ ،‬اشیای مجموعه بازگیر مشابهتهایی با‬
‫شمالشرق ایران است‪ .‬این تبر نشانۀ ارتباط دشت گرگان با‬ ‫آثار دوره‪ IIIC‬حصار دارد‪ .‬برای نمونه میتوان به ظروف دهان‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی است‪ .‬فرهنگ بلخی‪-‬مروی به عنوان پل‬ ‫گشاد (‪ ،)Schmidt, 1937: Pl. CXXLX, H57‬ساطورها‬
‫ارتباطی میان ایران با اقوام مهاجر اوراسیا‪ 1‬و عامل ورود اسب‬ ‫( ‪Ibid, 1933: Pl. CXVIII, H457 & Pl. CXLX,‬‬

‫به احتمال مهاجرت این اقوام به جنوب و گسترش ارتباطات تجاری و‬ ‫‪ .2‬نزدیکترین کانسار آرسنیکدار‪ ،‬کانسار تکنار در ‪911‬کیلومتری‬
‫فرهنگی‪ ،‬عامل انتقال اسب اهلی شده به فرهنگ بلخی‪-‬مروی بوده‬ ‫شرق تپه حصار و ‪11‬کیلومتری شمالغربی بردسکن در خراسان رضوی‬
‫است‪.‬‬ ‫قرار دارد (پیگوت‪.)122:2932 ،‬‬
‫‪ .1‬این اقوام به عنوان گروه انسانی اهلی کننده اسب شناخته گردیده و‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی و دشت گرگان‪66 |....‬‬

‫‪ ‬همچنین دو عدد سُرنای حبابی شکل‪ 2‬از جنس طال‪ ،‬در میان‬ ‫اهلی و ارابه به فالت ایران شناخته میشود‪.‬‬
‫این گنجینه قرار دارد ( ‪Rostovtzeff, 1920:6/ De Bode,‬‬ ‫‪ ‬تپه پوکردوال‬
‫‪ )1844:Pl:XVI‬که به لحاظ گونهشناسی شبیه به نمونههای‬ ‫این تپه در شرق شهر گرگان در کنار بزرگراه مشهد‪-‬گرگان‬
‫حصار ‪ )Schmidt, 1937:209( IIIC‬و فرهنگ بلخی‪-‬مروی‬ ‫قرار گرفته است‪ .‬ابعاد آن ‪ 55×35‬متر و به ارتفاع ‪ 1/5‬متر از‬
‫است (‪.)Lawergren, 2003:47‬‬ ‫سطح زمینهای اطراف در کنار رودخانه پوکردوال قرار دارد‪ .‬این‬
‫سرنا یا ترومپت به عنوان یکی از ابزارآالت موسیقی‪ ،‬از شرق‬ ‫محوطه در سال ‪2929‬هـ‪.‬ش شناسایی گردید‪.‬‬
‫ایران‪ ،‬شمال افغانستان و جنوب ترکمنستان در بازه زمانی اواخر‬ ‫بر اساس نتایج حاصل از کاوشهای باستانشناسی‪ ،‬چهار‬
‫هزاره سوم ق‪.‬م و اوایل هزاره دوم ق‪.‬م شناسایی شده است‪.‬‬ ‫دوره فرهنگی ذیل در آن شناسایی شد‪ :‬پوکردوال‪ :I‬دوره‬
‫شناسایی بیشتر این اشیاء از کاوشهای غیرمجاز در بلخ و‬ ‫نوسنگی‪ ،‬پوکردوال‪ :II‬دوره مفرغ‪ ،‬پوکردوال‪ :III‬دوره اشکانی و‬
‫خریداری آنان در بازار کابل سبب گردید تا آنها با عنوان‬ ‫پوکردوال‪ :IV‬دوره اسالمی در آن مشخص گردید (عباسی‪،‬‬
‫سرناهای بلخی وارد مجموعههای خصوصی و موزههای‬ ‫‪.)215:2931‬‬
‫کشورهای اروپایی و آمریکایی شوند‪ .‬کاوشهای گنورتپه‪ ،‬تعلق‬ ‫دوره مفرغ در این تپه به سه دورۀ مفرغ قدیم (پوکردوال‪،)IIa‬‬
‫این اشیاء را به فرهنگ بلخی‪-‬مروی روشن گردانید‪ ،‬از این رو‬ ‫میانی (پوکردوال‪ )IIb‬و جدید (پوکردوال‪ ،)IIc‬تقسیم شده است‪.‬‬
‫آنها را با عنوان سرناهای تمدن جیحون یا سرناهای جیحونی‬ ‫دوره مفرغ متأخر در این محوطه دارای شباهتهایی با شاه‪-‬‬
‫معرفی نمودند‪ .‬شناسایی این اشیاء در قبور گنورتپه و تدفینهای‬ ‫تپه‪ ،IIa2‬ترنگ تپه‪ IIIC1‬و نرگستپه ‪ IIIa‬است (همان‪.)219 ،‬‬
‫همزمان در حصار‪ ،‬نشان از تعلق این اشیاء به بازه زمانی ‪-1111‬‬ ‫به طور خالصه‪ ،‬هیچ گونه یافتهای که بر تأثیر و تأثر و یا ارتباط‬
‫‪ 2911‬ق‪.‬م دارد (‪ .)Lawergren, 2003:47‬تاکنون نُه عدد‬ ‫میان این محوطه با فرهنگ بلخی‪-‬مروی داللت داشته باشد‪ ،‬در‬
‫سُرنا از طریق کاوشهای باستانشناسی و ‪ 91‬عدد از طریق‬ ‫تپه پوکردوال شناسایی نشد‪.‬‬
‫حفاریهای غیرمجاز شناسایی شده است‪.‬‬ ‫‪ ‬گنجینه استرآباد‬
‫‪ ‬یک آینه دستهدار نیز در میان اشیاء این گنجینه وجود دارد (‬ ‫در سال ‪2912‬م‪ ،‬در نزدیکی شهر گرگان‪ ،‬گنجینه استرآباد‬
‫‪/Rostovtzeff, 1920:7‬سیدسجادی‪ )92:2931 ،‬که شبیه به‬ ‫کشف گردید‪ .‬این گنجینه توسط دوبود ( ‪De Bode,‬‬
‫نمونههای بلخی‪-‬مروی و نمونه بدست آمده از گنجینه زیارت‬ ‫‪ )1844:248-255‬و رستوزف (‪Rostovtzeff, 1920:4-‬‬
‫(عباسی‪-122:2931 ،‬شکل ‪ )2:9‬است‪.‬‬ ‫‪ ،)27‬مورد مطالعه قرار گرفت‪ .‬این گنجینه متشکل از چهارده‬
‫‪ ‬گنجینه زیارت‬ ‫شی که شامل‪ :‬دو عدد ظرف طالیی‪ ،‬دو عدد سرنای طالیی‪،‬‬
‫این گنجینه از محوطه پشت الم در روستای زیارت خاصه رود‬ ‫چهار عدد ابزارآالت فلزی‪ ،‬یک عدد آینه‪ ،‬یک عدد کلنگ دو سر‪،‬‬
‫در ‪29‬کیلومتری جنوب شهر گرگان بدست آمده است‪ .‬در سال‬ ‫دو ظرف سنگی و دو پیکرک سنگی به رنگ قرمز و زرد است‪.‬‬
‫‪2912‬هـ‪.‬ش در یک گور‪ ،‬مجموعه فلزی شامل یک سربند‪ ،‬دو‬ ‫بر روی دو ظرف طالیی این گنجینه‪ ،‬نقوش برجسته و کنده‬
‫دستنبد زرین‪ ،‬دو عدد سنجاق و یک آینه مفرغی شناسایی شد‪1‬‬
‫انسانی‪ ،‬گیاهی و جانوری قابل مشاهده است ( ‪De Bode,‬‬
‫(عباسی‪ -122:2931 ،‬شکل ‪/ 2‬کشیری‪ .)112:2991 ،‬در همان‬ ‫‪.)1844:250/ Rostovtzeff, 1920:6-8‬‬
‫سال ‪ 55‬ظرف سفالی در طی حفاری غیرمجاز در این محوطه از‬ ‫‪ ‬در میان اشیاء این گنجینه‪ ،‬یک کلنگ دو سر وجود دارد‬
‫قاچاقچیان شناسایی گردید‪ .‬این مجموعه را ظروف سفالی‬ ‫‪Rostovtzeff,‬‬ ‫‪1920:13/‬‬ ‫‪De‬‬ ‫( ‪Bode,‬‬
‫خاکستری و آجری رنگ شامل میگردد‪(9‬اکبری‪.)52:2991 ،‬‬ ‫‪)1844:Pl:XVI‬که شبیه به نمونههای بدست آمده از بازگیر‪،‬‬
‫‪ ‬آینه دستهدار مفرغی گنجینه زیارت (عباسی‪-122:2931 ،‬‬ ‫حصار ‪ IIIC‬و فرهنگ بلخی‪-‬مروی است‪.‬‬

‫استرآباد قرار داشتهاند‪.‬‬ ‫‪ .2‬این گروه به مانند سرناهای ساده است‪ ،‬با این تفاوت که در قسمت‬
‫‪ .1‬الهه کشیری‪ ،‬گنجینه روستای زیارت را متعلق به عصرآهن میداند‬ ‫میانی لوله استوانهای یک برآمدگی کروی وجود دارد‪ 29 .‬عدد سرنا از‬
‫(کشیری‪.)112:2991 ،‬‬ ‫مجموع ‪19‬عدد سرنای شناسایی شده‪ ،‬به این گروه تعلق دارد‪ .‬از این‬
‫‪ .9‬متاسفانه طرح و عکس این مجموعه سفالی‪ ،‬منتشر نشده است‪.‬‬ ‫میان سه عدد از گنورتپه‪ ،‬سه عدد از حصار ( & ‪H3224, H3225‬‬
‫‪ )Schmidt, 1937:209( ،)H3226‬و دو عدد نیز در میان مجموعه‬
‫‪ |62‬فصلنامه علمی‪-‬پژوهشی پژوهشنامه خراسان بزرگ‬

‫شواهد فلزگری در دشت گرگان و نبود معادن مسآرسنیکدار در‬ ‫شکل ‪ ،)2:9‬شبیه به نمونههای بدست آمده از فرهنگ بلخی‪-‬‬
‫منطقه‪ ،‬میتوان این تولیدات فلزی را جزء محصوالت وارداتی از‬ ‫مروی است‪ .‬آینههای فلزی فرهنگ بلخی‪-‬مروی‪ ،‬عموماً از‬
‫محوطه حصار به دشت گرگان دانست‪.‬‬ ‫جنس مفرغ (مس و آرسنیک) و به شکل یک صفحۀ گرد فلزی‬
‫بنابراین فرهنگ بلخی‪-‬مروی در راستای گسترش مرزهای‬ ‫ساخته شدهاند‪ .‬این صفحهها بین ده تا چهارده سانتیمتر قطر‬
‫غربی‪ ،‬نتواسته وارد حوزه جغرافیایی دشت گرگان شود‪ .‬از همین‬ ‫دارند و اندکی محدب هستند‪ .‬در برخی از نمونهها یک دسته‬
‫رو و با توجه به نتایج کاوشهای باستانشناسی در خراسان‬ ‫فلزی برای این آینهها تعبیه شده است‪ .‬آینههای مفرغی در‬
‫شمالی که به معرفی و شناسایی استقرارگاههای فرهنگ بلخی‪-‬‬ ‫گستره فرهنگ بلخی‪-‬مروی از گورستان گنور ( ‪Sarianidi,‬‬
‫مروی در دشتهای بجنورد (تپه عشق و تپه یاور)‪ ،‬جاجرم (تپه‬ ‫‪ ،)2007:293‬ساپالیتپه (‪،)Luneau, 2008:151, Fig11‬‬
‫چلو و تپه رفته)‪ ،‬و اسفراین (جیران تپه)‪ ،‬منجر گردیده‪ ،‬میتوان‬ ‫از استقرارهای فرهنگ حصار در تاجیکستان ( ‪Vinogradova‬‬
‫با کمی تغییرات جزئی‪ ،‬مرزهای امروزی استان خراسان شمالی‬ ‫‪ ،)& Lombardo, 2002:111‬تپه جلوت در جنوب‬
‫با استان گلستان را به عنوان آخرین حد گسترش استقرارگاههای‬ ‫تاجیکستان (‪ ،)Lombardo & et al, 2014:11‬تدفین شماره‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی در این منطقه معرفی نمود‪ .‬از این رو‬ ‫‪ 151‬آلتینتپه (‪ ،)Masson, 1988:43 & Pl. XV‬از فرخ‪-‬‬
‫مناطق غربی استان خراسان شمالی (شهرستان مانه و سملقان؛‬ ‫آباد‪ II‬در شمالغرب افغانستان (کوهل‪ )911:2931 ،‬و از مواللی‬
‫اراضی محدوده پارک ملی جنگل گلستان) به عنوان مناطق‬ ‫شناسایی شده است (همان‪ .)199 ،‬همچنین در نیمۀ شرقی‬
‫تماس فرهنگی میان فرهنگ بلخی‪-‬مروی و فرهنگ‬ ‫ایران‪ ،‬یک آینه دستهدار از گنجینه استرآباد (سیدسجادی‪،‬‬
‫عصرمفرغی دشت گرگان معرفی میگردد‪.‬‬ ‫‪ ،)92:2931‬یک آینۀ دستهدار از حصار (اشمیت‪ )192:2932 ،‬و‬
‫فهرست منابع‬ ‫سه عدد از شهداد شناسایی شده است (حاکمی‪991 ،‬و‪:131‬‬
‫‪ ‬اسکالونه‪ ،‬انریکو‪ .)2931( .‬باستانشناسی جوامع ایران باستان‬ ‫‪.)2995‬‬
‫(در هزاره سوم پیش از میالد)‪( .‬ترجمه سیدمنصور سیدسجادی)‪.‬‬ ‫‪ ‬سربند گنجینه زیارت (عباسی‪ -122:2931 ،‬شکل‪ ،)2:1‬شبیه‬
‫تهران‪ :‬سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها‬ ‫به نمونههای بدست آمده از گنورتپه (‪،)Sarianidi, 2007:94‬‬
‫(سمت)‪.‬‬ ‫شهداد (حاکمی‪ )131:2995 ،‬و حصار ( ‪Schmidt, 1937: Pl.‬‬
‫‪ ‬اشمیت‪ ،‬اریخ‪ .)2932( .‬کاوشهای تپه حصار دامغان‪( .‬ترجمه‬ ‫‪ )LVI, H3221 & H2362‬است‪.‬‬
‫کوروش روستایی)‪ .‬اداره میراث فرهنگی‪ ،‬گردشگری و صنایع‬ ‫نتیجه گیری‬
‫دستی استان سمنان‪.‬‬ ‫با مطالعه و بررسی شباهتهای موجود میان استقرارهای‬
‫‪ ‬اکبری‪ ،‬زهرا‪ .)2991( .‬معرفی و هویت بخشی سفالینههای‬ ‫عصر مفرغی دشت گرگان و فرهنگ بلخی‪-‬مروی‪ ،‬میتوان این‬
‫روستای زیارت گرگان‪ .‬چکیده مقاالت همایش بینالمللی‬ ‫چنین نتیجهگیری نمود که علی رغم اثبات وجود ارتباطات‬
‫باستانشناسی ایران‪ :‬حوزه شمال و شمال شرق‪ .‬تهران‪:‬‬ ‫تجاری و فرهنگی میان استقرارگاههای فرهنگ بلخی‪-‬مروی و‬
‫پژوهشکده باستانشناسی‪ .‬ص‪.52‬‬ ‫دشت گرگان‪ ،‬تاکنون داده و مدرک باستانشناسی که بر وجود‬
‫‪ ‬اورساریا‪ ،‬فابریزیا‪ .)2991( .‬شاه تپه رویکردی نو به کاوشهای‬ ‫استقرارگاهها یا گورستانهای مرتبط با فرهنگ بلخی‪-‬مروی در‬
‫قدیمی‪ .‬ترجمه شادی گنجی‪ .‬نامه پژوهشگاه‪ .‬شماره ‪ 12‬و ‪.11‬‬ ‫دشت گرگان داللت داشته باشد‪ ،‬شناسایی نشده است‪ .‬محدود‬
‫شباهتهای موجود در برخی از آثار و شناسایی اشیاء مرتبط با‬
‫صص‪.219-212‬‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی در دشت گرگان (همچون ستونهای‬
‫‪ ‬باصفا‪ ،‬حسن و مهدیه رحمتی‪ .)2932( .‬گزارش مقدماتی‬
‫مینیاتوری در تُرنگ تپه و شاهتپه‪ ،‬سنگ وزنه نرگس تپه‪ ،‬ظروف‬
‫کاوش باستانشناختی در محوطه شهرک فیروزه نیشابور‪ .‬مزدک‪-‬‬
‫مرمری شاهتپه‪ ،‬آینه مفرغی و سربند گنجینه زیارت‪ ،‬آینه مفرغی‬
‫نامه‪ .‬به کوشش جمشید کیانفر و پروین استخری‪ .‬شماره ‪،5‬‬
‫و سرناهای گنجینه استرآباد) تنها نشان از وجود ارتباطات‬
‫صص ‪.119-129‬‬
‫تجاری‪-‬فرهنگی (به صورت محدود) میان فرهنگ بلخی‪-‬مروی‬
‫‪ ‬حاکمی‪ ،‬علی‪ .)2995( .‬سلسله گزارشهای باستان‪-‬‬
‫و استقرارگاههای عصرمفرغی دشت گرگان دارد‪ .‬همچنین با‬
‫شناسی(‪ .)29‬گزارش هشت فصل بررسی وکاوش در‬ ‫توجه به شباهتهای موجود میان آثار فلزی محوطههای دشت‬
‫شهداد(دشت لوت)‪ 2951-2912‬ه‪.‬ش‪ .‬به کوشش محمود‬ ‫گرگان به لحاظ تکنیک ساخت‪ ،‬جنس (مفرغ آرسنیکی) و گونه‪-‬‬
‫شناسی با تولیدات مفرغی تپه حصار‪ ،IIIC‬همچنین عدم وجود‬
‫فرهنگ بلخی‪-‬مروی و دشت گرگان‪69 |....‬‬

‫شمال و شمال شرق‪ .‬تهران‪ :‬پژوهشکده باستانشناسی‪ .‬ص‪.112‬‬ ‫موسوی‪ .‬تهران‪ :‬پژوهشکده باستان شناسی‪.‬‬
‫‪ ‬کوهل‪ ،‬فیلیپ‪ .)2931( .‬باستانشناسی آسیای مرکزی از پارینه‬ ‫‪ ‬سروش‪ ،‬محمدرضا و صاحب یوسفی‪ .)2939( .‬محوطهی رزه‪،‬‬
‫سنگی تا عصرآهن‪ .‬ترجمه حسین رمضانپور و معصومه مرادیان‪.‬‬ ‫شاهدی از استقرارهای هزارهی سوم تا دوران تاریخی در خراسان‬
‫تهران‪ :‬نشر سمیرا‪.‬‬ ‫جنوبی‪ .‬مقالههای کوتاه دوازدهمین گردهمآیی ساالنهی باستان‪-‬‬
‫شناسی ایران‪ .‬ویراستار‪ :‬کوروش روستایی و مهران غالمی‪.‬‬
‫‪ ‬مصلحی‪ ،‬مرضیه‪ ،‬مهناز عبداهلل خان گرجی‪ ،‬نیما نظافتی‪،‬‬
‫تهران‪ :‬پژوهشکده باستانشناسی‪ ،‬صص‪.129-122‬‬
‫جبرئیل نوکنده و قربانعلی عباسی‪ .)2939( .‬مطالعات باستان‪-‬‬ ‫‪ ‬سیدسجادی‪ ،‬سیدمنصور‪ .)2931( .‬نخستین شهرهای فالت‬
‫سنجی و مرمتی بر روی منتخبی از اشیاء مس‪-‬پایه دوره مفرغ‬ ‫ایران‪ .‬جلد اول‪ .‬چاپ پنجم‪ .‬تهران‪ :‬سمت‪.‬‬
‫پایانی از تپه بازگیر‪ ،‬دشت گرگان‪ .‬مجله مطالعات باستانشناسی‪.‬‬ ‫‪ ‬شیخ‪ ،‬محمد‪ .)2939( .‬بررسی سیستماتیک یاریم تپه درگز‬
‫دوره‪ .1‬ش‪ .2‬صص‪.219-222‬‬ ‫(بررسی استقرار پیش از تاریخی یاریم تپه درگز و تدوین‬
‫‪ ‬ملک شهمیرزادی‪ ،‬صادق‪ .)2932( .‬ایران در پیش از تاریخ‬ ‫گاهنگاری با استناد به یافتههای سفالی)‪ .‬پایان نامه کارشناسی‬
‫«باستانشناسی ایران از آغاز تا سپیده دم شهرنشینی»‪ .‬تهران‪:‬‬ ‫ارشد دانشگاه سیستان و بلوچستان‪.‬‬
‫سبحان نور‪.‬‬ ‫‪ ‬صبوری‪ ،‬هادی‪ ،‬طالیی‪ ،‬حسن و عمران گاراژیان‪.)2939( .‬‬
‫‪ ‬نوکنده‪ ،‬جبرئیل‪ .)2931( .‬گمانهزنی به منظور تعیین عرصه و‬ ‫بررسی فرآیندهای پس از نهشت شدن‪ :‬نمونه مورد مطالعه‪ ،‬تپه‬
‫پیشنهاد حریم ترنگتپه‪ .‬گزارشهای چهاردهمین گردهمآیی‬ ‫فریزی در دشت سبزوار‪ .‬مطالعات باستانشناسی‪ .‬دوره ‪ .1‬شماره‬
‫ساالنه باستانشناسی‪ .‬به کوشش حمیده چوبک‪ .‬تهران‪:‬‬ ‫‪ ،1‬صص ‪.222-32‬‬
‫‪ ‬طهماسبی زاوه‪ ،‬حامد و ایروانی قدیم‪ ،‬فرشید‪ .)2931( .‬تپه‬
‫پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری‪ .‬صص ‪.511-511‬‬
‫حصار دامغان و فرهنگ بلخی‪-‬مروی‪ .‬فصلنامه علمی‪-‬پژوهشی‬
‫‪ ‬نوکنده‪ ،‬جبرئیل‪ ،‬حمید عمرانی رکاوندی و قربانعلی عباسی‪.‬‬
‫پژوهشنامه خراسان بزرگ‪ .‬سال ششم‪ .‬شماره‪ .12‬زمستان‪.2931‬‬
‫(‪ .)2991‬گزارش مقدماتی کشف مجموعه بازگیر دشت‬
‫صص‪.211-32‬‬
‫گرگان‪ .2923‬گزارشهای باستانشناسی‪ .1‬تهران‪:‬پژوهشکده‬
‫‪ ‬عباسی‪ ،‬قربانعلی‪ .)2931( .‬گزارش پایانی کاوشهای باستان‬
‫باستانشناسی‪ .‬صص‪.213-229‬‬
‫شناختی نرگس تپه دشت گرگان‪ .‬گنجینه نقشجهان‪.‬‬
‫‪ ‬واندنبرگ‪ ،‬لوئی‪ .)2992( .‬باستانشناسی ایران باستان‪ .‬ترجمه‬
‫‪ ‬عباسی‪ ،‬قربانعلی‪ .)2931( .‬دستاوردهای باستانشناسی دشت‬
‫عیسی بهنام‪ .‬چاپ سوم‪ .‬تهران‪ :‬دانشگاه تهران‪.‬‬
‫گرگان بزرگ (ورکان)‪ .‬تهران‪ :‬انتشارات ایران نگار‪.‬‬
‫‪ ‬وحدتی‪ ،‬علیاکبر و رافایل بیشونه الف‪ .)2939( .‬گزارش‬
‫‪ ‬عباسی‪ ،‬قربانعلی‪ ،‬جبرئیل نوکنده و حمید عمرانی رکاوندی‪.‬‬
‫مختصر فصل دوم کاوش در تپه چلو‪ ،‬دشت جاجرم‪ ،‬شمال شرقی‬
‫(‪2932‬ب)‪ .‬مجموعۀ فلزی دورۀ مفرغ دشت گرگان‪ :‬دستاورد‬
‫ایران‪ .‬گزارشهای سیزدهمین گردهمآیی ساالنه باستانشناسی‬
‫باستانشناختی تپه بازگیر‪ .‬نمایشگاه گزیدهای از یافتههای‬
‫ایران‪ .‬تهران‪ :‬انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی‪ .‬صص‪-911‬‬
‫باستانشناسی سالهای‪ .2992-2931‬به کوشش معصومه‬
‫‪.911‬‬
‫مصلی‪ .‬تهران‪ :‬موزه ملی‪ .‬صص‪.21-5‬‬
‫‪ ‬وحدتی‪ ،‬علیاکبر و هانری پال فرانکفورت‪ .)2993( .‬گزارش‬
‫مقدماتی گمانهزنی در تپه دامغانی سبزوار‪ .‬مجله باستانشناسی و‬ ‫‪ ‬فرجامی‪ ،‬محمد‪ .)2931( .‬نویافتههای عصر مفرغ در خراسان‬
‫تاریخ‪ .‬سال ‪ .11‬شماره ‪ ،19‬صص‪.91-22‬‬ ‫جنوبی (مطالعه موردی‪ :‬محوطه گوند باغستان فردوس)‪ .‬مجموعه‬
‫‪ Arne, T.s. (1945). Excavations at Shah Tepe,‬‬ ‫مقاالت دومین همایش باستانشناسی ایران‪ .‬به اهتمام حسن‬
‫‪Iran. Stockholm.‬‬ ‫هاشمی زرجآباد‪ .‬بیرجند‪ :‬نشر چهاردرخت‪.‬‬
‫‪ Arne, T.s. 1949. Excavations at Shah Tepe.‬‬ ‫‪ ‬کشیری‪ ،‬الهه‪ .)2991( .‬مجموعه فلزی روستای زیارت گرگان‪.‬‬
‫‪Iran. Syria, Vol, 26. No:3. Pp. 363-364.‬‬
‫چکیده مقاالت همایش بینالمللی باستانشناسی ایران‪ :‬حوزه‬
‫پژوهشی پژوهشنامه خراسان بزرگ‬-‫| فصلنامه علمی‬64

 Luneau, E. (2015). »A New Assessment of  Biscione, R & Vahdati, A. (2011).


the End of The Oxus Civilization (Southern Excavations of Tepe Chalow, Northern
Central Asia, CA.1750-1500/1400 BCE): Khoarasan Iran. Studi micenei ed egeo-
Overview of The Transformations Of The anatolici, 53, 236-241.
Society«. Broadening Horizons 4. BAR  De Bode, C.A (1844). On a recently opened
International Series 2698. Pp.303-308. Tumulus in the neighbourhood of Asterabad,
 Masson, V. (1988). Altyn-depe. Translated forming part of ancient Hyrcania, and the
by henry n.m: chal. The university museum. country of the Parthians. Archaeologia. Vol,
University of Pennsylvania Philadelphia. 30. Pp. 248-255.
 Rostovtzeff, M. (1920) The Sumerian  Deshayes, J. (1970). Survey of Excavations
Treasure of Astrabad. Egyptian Archaeology, in iran, Tureng Tepe. Iran,VIII. PP.207-208.
 Deshayes, J. (1974). La Xa Campagne de
Vol. 6, No.1. pp. 4-27.
fouille a Tureng Tepe. Paleorient. Vol,2. No:2.
 Salvatori, S. (2016). Bactria-Margiana Pp.491-494.
Archaeological complex: how terminology  Dyson, R & Lawn,B. (1989). Key
hides historical processes. Transactions of stratigraphic and radiocarbon elements for the
Margiana Archaeological Expedition. To the 1976 hesar sequence. In Tappeh hesar report of
memory of professor victor sarianidi. Ed the restudy project 1976. Ed by. Dyson &
Dubova. Moscow, 2016. Vol, 6. Pp.449-460.
Howard. Floranse. Pp.142.
 Sarianidi, V. (1998). Margiana and
 Francfort, H.P. (2005). L`art De La
protozoroastrism. Athens . capon. Civilazation DE L`Oxus a l`age du
 Sarianidi, V. (2002). Margush ancient Bronze(2300-1700). Et ses relations aves les
oriental kingdom in the old delta of the regions voisines, 102-127.
murghab river. Ashgabat.  Habibi, KH & Shaikh Baikloo, B & Eshgi, A.
(2015). Evidence From Cultures of The Central
 Sarianidi, V. (2007). Necropolies of Gonur.
Asia in Naderi Tepe, Mashhad Plain, in
Capon.
Northeastern Iran. Magent. Vol,3, 826-844.
 Schmidt, E.(1937). Excavations at Tepe
 Hiebert, F & Lemberg-Karlovsky, (1992).
Hissar, Damghan1931-1933, University of
Central Asia and The Indo-Iranian
Pennsylvania press.
Borderlands. Iran, XXX, 1-17.
 Vahdati, A. (2011). A Preliminary report on
 Hiebert, F. (1994). Origins Of The Bronze
a Nemly discovered petroglyphic complex near Age Oasis Civilization in Central Asia.
Jorbat, the plain of jajarm, northeastern iran. Peabody Museum of Archaeology and
Paleorient. Vol, 37. No,2. Pp. 177-187. Ethnology Harvard University, Cambridge.
 Vahdati, A. (2014). A BMAC Grave From  Lawergren, B. (2003). Oxus Trumpets,
Bojnord, North-Eastern Iran. Iran. Vol, LII, 19- CA.2200-1800BCE: Material Overview,
27. Usage, Societal Role, and Catalog. Iranica
 Vinogradova, N.M & Lombardo, G. (2002). Antiqua, Vol. XXXVIII. Pp.41-118.
Farming sites of the late Bronze and early iron  Lemberg-Karlovsky, C.C. (2013). The Oxus
Ages in southern Tajikistan. East & West. Civilization. Cupauam. Vol,39, 21-63.
Vol:52. No 1-4. Pp. 71-126.  Lombardo, G & Vinogradova, N & Kutimov,
J & Teufer, M & Filimonova, T. (2014).
Excavation of the Burial Ground of Gelot in
2007-2010. Bollettino Di Archeologia. Pp.1-
28.
 Luneau, E. (2008). Tombes Feminines et
pratiques funeraires en asie centrale
protohistorique. Paleorient, Vol34.1. pp 131-
157.

You might also like